-
۱۰۲۷
علت وجودی و حکمت بهرهبرداری از فناوری (تکنولوژی) یکی از مهمترین مباحث مطرح درباره فناوری است که دیدگاههای مختلفی پیرامون آن وجود دارد. درواقع، اندیشیدن در چیستی فناوری در درجه اول و سپس، سؤال از سرشت، حقیقت و ماهیت فناوری، همان بیان فلسفه فناوری میباشد. موضوع اصلی و محوری در فلسفه فناوری، جایگاه انسان در طبیعت و ارتباط آن دو نسبت به یکدیگر است.
بحث فلسفه فناوری بر «هستیشناختی» استوار است؛ یعنی، در فلسفه فناوری با پرسشهایی درباره چیستی، چگونگی و ماهیت فناوری روبهرو هستیم: آیا فناوری ذاتاً مستقل است یا فقط یک ابزاری است که در دست انسان قرار گرفته است؟ آیا فناوری محصول تصمیم، اراده و فکر بشری است (معلول) یا اینکه دارای منطق و روشی است جدای از اراده انسان برای تولید محصول (علت)؟ آیا فناوری باعث شکلگیری فرهنگ و جامعه میشود یا برعکس؛ فرهنگ و جامعه باعث شکلگیری فناوری میشوند؟ آیا میتوان برای فناوری یک نقطه تعادلی تصور کرد یا اینکه، شهوت آن سیریناپذیر است؟[2]
بنابراین، فلسفه فناوری به ماهیت فناوری در همه ابعاد؛ اعم از صنعتی، آموزشی، ارتباطی، سازمانی، رسانهای و... با هدف بررسی رابطه آن با انسان در ابعاد فردی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی، اقتصادی و... میپردازد.
بیان این نکته میتواند مکملی بر بحث تعریف فلسفه فناوری بوده و طرح آن مناسب این جایگاه باشد و آن اینکه، برخی با ذوق ادبی به عبارت «فلسفه فناوری» نگاه کرده و آن را از دو دریچه مورد بررسی قرار دادهاند: یکی اینکه، لفظ «فناوری» فاعل باشد که منتج به یک نتیجه خاصی میشود. دیگر اینکه، لفظ «فناوری» مفعول باشد که در آن صورت نیز، یک نتیجه دیگری حاصل خواهد شد ولی، هر کدام از دو صورت که باشد، تفاوت چندانی در کاربرد فلسفه فناوری برای مباحث گوناگون نخواهد داشت.
«از عبارت"فلسفه تکنولوژی" دو مفهوم کاملاً متفاوت میتوان برداشت کرد. چنانچه"تکنولوژی" را فاعل این ترکیب ملکی محسوب کنیم که نمایانگر کلمه دارای نقش فاعل یا کنشگر است، فلسفه تکنولوژی درواقع تلاش تکنولوژیستها یا مهندسان برای تبیین یک فلسفه تکنولوژیک خواهد بود. در مقابل، چنانچه "تکنولوژی" را مفعول این ترکیب ملکی بدانیم، که نشاندهنده موضوع مورد بررسی باشد، آنگاه فلسفه تکنولوژی بر تلاش دانشآموختگان حوزه علوم انسانی بهخصوص فلاسفه دلالت دارد که تکنولوژی را به عنوان موضوعی برای تفکرات روشمند خود قلمداد میکنند.
همانند ترکیب ملکی "فرایند تولید" در اینجا نیز اگر تولید را فاعل بگیریم بهمثابه آن است که پدیدهها را از دریچه تولید بنگریم، مثلاً کاشت و پرورش یک درخت را تولید میوه تفسیر کنیم و سیستم دانشگاه و تحصیل را تولید یک متخصص، حال همه چیز را میتوان در پرتو این نگرش مورد ارزیابی قرار داد؛ اموری از قبیل ابزار و تجهیزات تولید، دستورالعمل تولید و یا فرایند تولید. در اینجا فرایند در سایه تولید معنی پیدا میکند و همانطور که تولید میوه یا متخصص میتواند ابزار و تجهیزات و یا دستورالعمل داشته باشد میتواند فرایند نیز، داشته باشد. اما اگر فاعل را فرایند بدانیم چنان است که همه پدیدهها را فرایندی تفسیر کنیم در این صورت کاشت و پرورش درخت فرایند تبدیل یک دانه به نهال، درخت و بعدازآن میوه است، همچنین سیستم دانشگاه و تحصیل چیزی نیست جز فرایندی که در آن به دانش، مهارت و ... شخص افزوده میشود و در فرایند تولید همانگونه که فرایند، دیگر پدیدهها را تفسیر میکند تولید را نیز، معنی میکند و تولید را چیزی نمیداند جز یک فرایند.»[3]
درواقع، این بحث بیانگر چگونگی نوع تولید و شکلگیری یک فناوری را از دو منظر بررسی میکند و مسلم است که درهرصورت، تغییری در مفهوم وجودی فلسفه فناوری ایجاد نشده و فرایند کاربردی آن بر اساس تعریف ارائهشده از آن، یکسان و ثابت خواهد بود.
[1]. Philosophy of Technology.
[2]. ر.ک: منجرمنجمی، علیرضا، «تأملی در گفتگوی فلسفه علم و فلسفه تکنولوژی: موانع و راهکارها»، از فصلنامه «روش شناسی علوم انسانی»، (علمی ـ پژوهشی)، شماره 85، زمستان 1394 ش، ص 105 ـ 91.
[3]. ترابی، تقی ـ دهقانی، امراله، «فلسفه تکنولوژی»، 1393 ش، ص 21.